- تربت خانه
- گورگاه آرامگاه
معنی تربت خانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهانخانه، سرای دیگر
بتخانه
چارکنجی خانه چهار گوش مکعب. یا مربع خانه نور. کعبه
پستا خانه تبیره خانه نقاره خانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند
بتخانه، بتکده
مقر سلطنت پایتخت
نوشیخانه، گنجه داروها (مخزن اذدویه) محل شربت مخزن نوشیدنی ها (در دیوان دولتی)، مخزن ادویه تبنگوی داروها
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
طرب سرای، جای شادی و طرب، محل عیش و عشرت
زراب خانه میخکده ضرابخانه دار الضرب
نه زنبور عسل شان: (آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که بر آشفتی ک) (سوزنی)
خانه زنبور عسل: آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که بر آشفتی ک (سوزنی)